Sunday 15 April 2012

طعم شیرین آرزو


امشب دلم کیک  می خواست آنهم از نوع شکلاتیش اش . خودم را به برش بزرگی از آن مهمان کردم. از آن برشها که اگر 7 روز هم روزی 2 ساعت برروی دوچرخه پا بزنی ، از آن دوچرخه هاکه حس کابوس دست و پا زدن و غرق شدن دارد ، از آنهایی که عرقت را در می آورد و سانتی متری جابجا نمی شود باز هم نمی توانی آن برش را به بسوزانی.بوی خوش چای  و رقص چنگالی که قطعه ای از کیک را بر می دارد، دوست دارم.چنگال را که بالا می آورم به آرزوهایم ، اهدافم و به خاطراتم فکر می کنم .کیک را که در دهانم می گذارم طعم شیرین آرزو داردو چای داغی که تلخیش سختی رسیدن را گوشزد می کند . طعم شیرین آرزو را دوست دارم 

2 comments:

  1. وقتی میرسه که آرزوی همین لخظه های ناب و حس ساده اش را خواهیم داشت . این دقایق را دریابشون و با فکر اضافه وزن خراش نندازش.

    ReplyDelete
  2. بعضی لحظه ها تکرار ناشدنی هستن ...حتی لحظه های اضافه وزن !!!

    ReplyDelete